سرباز...

چرا مادر مرا 20 ساله کردی

 

میان افسران آواره کردی

 

الهی مادری فرزند نزاید

 

اگر زاید به جمع سربازان نیاید

 

از آن وقتی که خوردم سیب زمینی

 

 شدم سرباز نیروی زمینی

 

الا مادر به قربانت بگردم

 

کجایی که من دورت بگردم

 

ببین مادر مرا آواره کردی

 

میون این و آن آواره کردی

 

به خط کردند و تراشیدن سرم را

 

به تن کردن لباس ارتشی را

 

لباس ارتشی ، شخصی نمیره

 

مادر جان گریه نکن دنیا همینه

 

نگهبانم ، نگهبانم من امشب

 

همه خوابند بیدارم من امشب

 

ستاره می شمارم خوابم نگیره

 

که افسر نگهبان ایرادم نگیره

آغاز کسی باش که پایان تو باشد
اشک زیباست اگر برای عشق باشد
عشق زیباست اگر برای تو باشد
تو زیبایی اگر برای من باشی