شبی که آواز نی تــــو شنیدم چون آهوی تشنه پای تــــو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانه ای از آن نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی
دل مــن سر گشته تـــــو نــفسم آغشته تـــــو
به باغ رویاها چو گلت بویم بر آب آیینه چو مهت جویم
تو ای پری؟.........
مه و ستاره درد من می داند که همچومن پی تو سرگرداند
شبی کنار چشمه پیدا شو میان اشک من چو گل واشو
تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی